من آدم زخم زبانم.آدم زخم زبان یعنی من،به هرکس که برسد زخم زبان می زند.
زخم زبانم فقط مختص آدم های دورم نیست،به آدم های نزدیکم بیشتر حتی،چرا و چطور شد که این طور شدم?نمی دانم.توی ژنم هست?نمی دانم.توی ژن البته که نباید باشد.در محل کار،جمع دوستانه،خانواده،عشق و همه چیز من زخم زبان میزنم،اما معروف نیستم به زخم زبان،شاید عده ی کمی بدانند?نمی دانم.خیلی کم پیش می آید کسی منظورم را بفهمد ،اما در ارتباط با کسی که دوستش دارم خیلی زود لو می روم.برداشتش چیست?اصولا نمی دانم.اما که نیت من ،خیر است،نیت نزدیکی بیشتر هست شاید،معمولا در انتقال عشق راه اشتباه تر را انتخاب می کنم.در رابطه هم آدم های اشتباه تر را انتخاب می کنم.این طور است که اصولا کسی در زندگی من نیست،شاید هم چون من آدم رابطه های پنهان بودم،(به جز یک رابطه که در عین تلخی،شیرین بود،و در عین شیرینی،تلخ)خودم نخواستم،خواستند.این خواسته شان،به خواسته خودم هم سرایت کرد و شدم آدم رابطه های پنهان خودخواسته.اشتباه?بهتر است راجع به اشتباه حرف نزنم که من آدم اشتباه های بزرگ هم هستم.من آدم هرچیزی که زندگی را از یکنواختی دربیاورد هستم.
می گوید هرجا باشی می آیم،میگویم :هاهاها ،البته که الان حالت خوب است.