5/12/2012

سر شب حالم بد شد . فشارم رفت بالا ، سابقه ی اینو نداشتم . یه حال عجیب غریبی بود ، یه وقتی میشه تو فکر میکنی کاش از یه لحظه ای دیگه زنده نباشی ، وقتی به اون زنده نبودنه نزدیک میشی ، همه ی جونت در میره برا زنده موندن ، دراز کشیده بودم ، کنارم دراز کشید ، گفتم : من جزو اون آدمایی م که ته فیلم نمی میره ، ولی هیشکی نمیفهمه ته فیلم نمردن این نیست که تو نمی میری ، یعنی نمی کشنت ، چسبیدم به عروسک سگ سیاهه ، بعد گفتم : اینکه من همه کارامو کردم الان ، مسواکمم زدم ، (نزده بودم ) پنجاه صفحه از کتابم مونده که تمومش میکنم ، بعد الان خوابم میاد ، سرمو میذارم رو بالش ، انگار هیچی نشده ، خوابم میبره  و می میرم. آدمی مثل من مرگی جز این نمیتونه داشته باشه ، چون به نظرم من نباید تو زشتی بمیرم. صبح تو پا میشی میای می بینی من هنوز خوابم، تا یازده صبر میکنی ، میگی : ای بابا، این امروز چش شده ، پرده ها رو میکشی ، من هنوز خوابم و تکون نمیخورم ، میگی : میترا ، به نظرت خیلی نخوابیدی؟ومیری بیرون ، نهار درست میکنی ، صدام تو خونه نمیپیچه ، ساعت که میشه یک دیگه نگران میشی ، ، میای دست میزنی بهم ، روم به دیواره ، برم میگردونی ، میبینی گوشه لبم هیچی نیست ، نه لبخنده ، نه اون خط همیشگی که انگار فرشته ها به قول خودت همیشه کشیدنش به سمت بالا ، دستم خیلی شُل می افته بغلم و از تخت آویزون میشه ، میترسی اما جیغ نمیزنی، تو همه عزاداریای زندگیت برای آدمایی که دوسشون داشتی ، نه جیغ زدی ، نه با صدای بلند گریه کردی ، هیچ وقت صدات در نیومده ، میری تو هال ،یه شماره میگیری و میگی : میترا مُرد و قطع میکنی ، عجیب ترین حال ممکن رو داری ، هیچ وقت اینجوری بهش فکر نکرده بودی ، یه لیوان آب یخ درست میکنی و میشینی رو مبل ، منتظری بیدار شم و بیام بگم : به نظرت من الان خوبم؟لم میدی و چشاتو میبندی و میخوابی ، اینجور وقتاس که آدم میخواد باور کنه معجزه وجود داره و تو ته دلت میدونی معجزه وجود نداره و هِی چنگ میزنی به همه جا ، به همه ی خداهایی که براشون تسبیح انداختی ، همه خداهایی که هِی به درگاهشون برام دعا کرده بودی ، تلفن هِی زنگ میزنه و تو حتی نمیتونی دستتو تکون بدی ، چون وجود یه مُرده تو خونه علاوه بر غمگین بودنش ، ترسناکم هست .دیگه نمیتونی بگی : خب راحت شد، چون خودت دیگه راحت نیستی.این همون ایده آلیه که براش دعا میکردی؟کفر نگو ، کفر نگو و هِی دعا میخونی.هِی


پ.ن: من یه مادر محسوب میشم ، پس روزم مبارک

No comments:

Post a Comment