11/22/2011

یه جایی باید تمومش کنی نه؟
من خیلی خسته م
کف آل استارم پاره شد
درستش نمی کنم
اونم خسته ست
یه سری چیز میز  هست که باس پیچید تو یه نایلون مشکی و گذاشت یه گوشه
یه سریا هی بهش سر میزنن
یه سریا یادشون میره یه وقتایی یادش می کنن
من قوی تر از این حرفام
میذارم جلو در
یا گربه باهاش بازی می کنه
یا می برنش
یه وقتایی از قدرت خودم تعجب می کنم
میگم چطور میتونی انقدر سنگدل باشی میترا؟
بس که هی همه چی رو گذاشتی جلو در و رد شدی
یه وقتایی یاد دانشگاه شهر مجلسی اصفهان می افتم که در موردش اونقد بد می گفتن و بعدش شد نرکده
 بس که هر بار تو دستشویی هاش یه جنین دیدن
من خیلی وقتا اون گذاشتم جلو در و رد شدم
نمیدونم هیچی
فقط میدونم خسته م
خیلی خسته