11/08/2011

لازم نیست دوستم باشی
لازم نیست کسی باشی
فقط دامن قرمز و گلدارم را بپوشم
با جوراب های کلفت  آبی
بایستم جلوی پنجره و 
فارغ از هر حسی توی دنیا برای گذشته ی بد و حال بی احساسم سیگار دود کنم و فوت کنم توی کوچه
چه بدهم که برگردم به همان لحظه و درست تصمیم بگیرم؟چه بدهم؟

1 comment: