8/30/2009

به مادرم گفتم: دیگر تمام شد
گفتم: همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می افتد
باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم/فروغ فرخزاد



پ.ن:من کلن درک درستی از وسایل برقی خونمون ندارم...الان صبحه و من بیدارم/وقتی کار با جارو برقیو یاد گرفتم کار با مایکروویو یادم میره/کار با اونم یاد بگیرم کار با چایی ساز یادم میره/الان یکی بیاد به من بگه این کولر لامصب چه جوری روشن میشه؟من فقط میتونم چایی بخورم الان

8 comments:

  1. يه دوره ي فشرده آموزش كار با وسايل برقي برو و مدركش بگير بذار در كوزه ي برقي تا مهارت پيدا كني !!!!ه

    ReplyDelete
  2. باید بیام برات روشنش کنم
    اونوقت خنک میشی

    ReplyDelete
  3. زندگی کاملا ماشینیه دیگه!!! زنم زنای قدیم ساعت 7 صبحونه ساعت 12 ناهار ساعت 7 شب شامشون حاضر بود تازه دقیقه ای یه بار هم چایی دم میکردن و بعد با جارو از این دستی ها با خاک انداز خونه رو جارو میکردن و بعدش منتظر میموندن شوهرشون دو تا چک بزنه تو گوششون : ) چیه این زندگی پست مدرنی اخه
    پ.ن
    زنای قدیمی از همین دامن ها میپوشیدن همین طوری قرمز گل گلی فقط دامن اونها تا نوک شصت پاشون میرسید زبونم لال اینهمه کوتاه نبود
    : )

    ReplyDelete
  4. مردم مردای قدیم
    نه الانی ها که میان خونه میزنن رو میز:شوم چی داریم ضعیفه؟
    بعد زنه با ترس و لرز میگه:هیچی
    بعد دوباره میزنه رو میز نمکدونا میرن هوا:پس میریم بیرون

    ReplyDelete
  5. جایزه سیگار شناسی رو گرفتی البته یکی به من گفت زنونست الانم که شما گفتی منم از اینا میکشم بسی افسرده و خجل شدم و عزمم رو جذب کردم برم از این سیگار مگناهای گازوئیلی بکشم بابا نا سلامتی مردی گفتن ها ها ها

    ReplyDelete
  6. من کلا سیگاری نیستما من خیلی مثبت مظلوم ساده شهرستونی ام : ) کلا فقط تو کافه میکشم اونم به اصطلاح زبونم لالیش چ و س دود میکنم : ) الان یه دانهیل نقره ای دارم البته اینم بگم زمینه سیگاری شدنم خیلی توپه
    افرا قرمز:هی خانومه بهش بگو سیگار برگ بکشه
    افرا سبز:خواهر من خجالت نمیکشی سیگار میکشی ؟خدا به راه راست هدایتت کنه

    ReplyDelete
  7. هر بار میام و همه رو میخونم و ساکت و بیصدا میرم!
    حس خوبی داره اینجا سلام :)

    ReplyDelete
  8. نه بابا اختیار دارید

    ReplyDelete