7/24/2009

شب سگ است/شبش سگ دارد که اینجاست/خودت را که تصور کنی تا تهش هم که باشد می روی/انگار هربار با تصور هر چیزی تا تهش می روی و تو یاد گرفته ای که ته هر چیزی می تواند خوب باشد/در تو انگار چیزی هست که هرباز از جا می پری و تو نمی فهمی چه چیز تو را از جا می پراند/تو به یاد میآوری و در تمام مدتی که خاطره می آفرینی سعی می کنی احمقانه لبخند بزنی/لبخندت را پت و پهن تر که می کنی حتی به حماقتت با صدای بلند می خندی/تمام مدت را به این فکر کردی مگر قرار نبود تابستان خوبی باشد؟/ برخیز...از این شعاع منزوی چشمانم برخیز/آه دل من...چقدر برای خودت تنگ شده ای/با این همه خودکار خالی نمی شوم/با این همه دیوار ایست نمی کنم/پنجه هام روی خط لب هاش رژه می روند/روی چهار ستون اندام سبزه ی روحش/شاید باید دکتر بروم/آه دل من....نمی دانم گیسوانش را چه رنگی حس کنم/شرابی لب هایم گاهی روی گیسوانش تاب می خورد/تو حالیت می شود کجا هستیم؟؟؟؟

10 comments:

  1. من میگم پی نوشت بهتر از شعر بود.همون حرفای داخل شعر فارغ از بار شعر گونه

    ReplyDelete
  2. خیلی خوبه ها نوشته هات... اما کلی جالبه به نوع خودش!! ه

    ReplyDelete
  3. اول اینکه: صفحه ات قشنگه
    دوم: آره فکر میکنم زبان باقری به ربان نوشتاری من نزدیک باشه ولی من نیست همون قدر که من اون نیستم
    سوم به نظرم تا پشت نقاب ابر احساسم نویسنده فارغ از همه چیز نوشته و از اون به بعد درگیر بازهای نوشتاری و رومانس تکراری شده. البته نظر خودت مهم تره، برداشت من اینه
    پ.ن خیلی خوبه

    ReplyDelete
  4. علی تو که میای خوشحال میشم/چون میدونم میگی چی اشکال داره/قربونت برم

    ReplyDelete
  5. تو چه آسمان ساده ای داری
    من اینجارو دوست دارم
    :)

    ReplyDelete
  6. مرسی که اومدی دلشاد
    :*

    ReplyDelete
  7. heh chio mikhay sabet koni?ceghadr mozakhraf!khodet fahmidi chi neveshti??

    ReplyDelete
  8. bebin in nashenase man nisama.
    man nveshtehato kheili ham doost daram
    oomade boodam begam chera ap nemikoni???!!!
    kojaie nisi???!!!

    ReplyDelete
  9. خیلی سعی می کنم که شک نکنم، اما خوب بلخره بعضی وقتا آدمو مجبور می کنن که شک کنه دیگه!!! ه

    ReplyDelete